موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Histology of Oxidative Stress and Generation of Reactive Oxygen Species Against Progress of Fire Blight Causal Agent in Pear Cultivarsبافتشناختی تنش اکسیداتیو و تولید گونههای فعال اکسیژن در مقابل پیشرفت عامل بیماری آتشک در ارقام گلابی13916211642310.22092/sppj.2018.116423FAحمید عبدالهیپژوهشکده میوههای معتدله و سردسیری، مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران0000-0002-0668-7574زینب صالحیپژوهشکده میوههای معتدله و سردسیری، مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایرانJournal Article20170514Resistance to fire blight disease in pears appears as slow disease progress in moderately resistant and sharp prevention of disease progress in resistant cultivars. Regarding to the importance and dual roles of reactive oxygen species (ROS), especially superoxide (O<sub>2</sub><sup>•-</sup>), hydrogen peroxide (H<sub>2</sub>O<sub>2</sub>) and hydroxyl (OH<sup>•-</sup>) in disease development and defense against its progress, in this research, generation of these species of active oxygen were studied in pear cultivars Dar Gazi (resistant), Harrow Sweet (moderately resistant) and Williams (susceptible) after inoculation with <em>Erwinia amylovora</em> in <em>in vitro</em> conditions. The necrosis progress rates in <em>in vitro</em> shootlets were according to the disease susceptibility of cultivars and were comparable with the greenhouse results. For all species of active oxygen, first traces was observed in central cylinder of the <em>in vitro </em>shootlets in vertical direction, followed by horizontal expansion of active oxygen species in stem parenchyma. Two indices of velocity and severity of each singular active oxygen species were correspondence. Comparison of superoxide generation showed similar rates in all tested cultivars, while based on the deterrent role of H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> on disease progress, H<sub>2</sub>O<sub>2 </sub>generation in cultivar Harrow Sweet was earlier and higher than other cultivars. In pear cultivar Dar Gazi, H<sub>2</sub>O<sub>2 </sub>generation was postponed up to 96h after inoculation. According to the results, it seems that pear cultivars use different strategies for defense against fire blight invasion.<strong>مقاومت به بیماری آتشک در ارقام گلابی به دو صورت پیشرفت کند بیماری در ارقام نیمهمقاوم و توقف سریع بیماری در ارقام مقاوم بروز میکند. با توجه به نقش موثر و دوگانه گونههای فعال اکسیژن (</strong><strong>ROS</strong><strong>)، به ویژه سه گونه سوپراکسید (</strong><strong>O<sub>2</sub><sup>•-</sup></strong><strong>)، پراکسیدهیدروژن (</strong><strong>H<sub>2</sub>O<sub>2</sub></strong><strong>) و هیدروکسیل (</strong><strong>OH<sup>•-</sup></strong><strong>) در ایجاد بیماری و دفاع علیه آن، در این تحقیق تولید این گونههای فعال اکسیژن در رقم مقاوم درگزی، رقم نیمه مقاوم هاروسوئیت (</strong><strong>Harrow Sweet</strong><strong>) و رقم حساس ویلیامز (</strong><strong>Williams</strong><strong>) در واکنش به حمله باکتری </strong><strong><em>Erwinia amylovora</em></strong><strong> در شرایط درونشیشهای مقایسه شد. سرعت پیشرفت نکروز در شاخهچههای درون شیشه بر اساس میزان حساسیت رقم در شرایط گلخانهای بود. در هر سه گونه فعال اکسیژن، توسعه بافتی از استوانه مرکزی به سرعت به صورت عمودی آغاز و به تدریج به صورت افقی در پارانشیم ساقه توسعه یافت. دو شاخص شدت و سرعت تولید گونههای فعال اکسیژن در پی حمله عامل بیماری منطبق بودند، ولی در رابطه با رادیکال سوپراکسید، ارقام تفاوت قابل توجهی نشان ندادند. با توجه به نقش بازدارنده پراکسید هیدروژن در برابر عامل بیماری، در دو رقم هاروسوئیت و ویلیامز، الگوی تولید و گسترش آن توجیه کننده میزان مقاومت در ارقام بود. همچنین در رقم مقاوم درگزی، بیشترین تاخیر در تولید پراکسید هیدروژن تا 96 ساعت پس از مایهزنی مشاهده شد. بر اساس الگوی مشاهده شده تولید گونههای فعال اکسیژن، به نظر میرسد ارقام مختلف گلابی از مکانیسمهای متفاوتی برای مقابله با عامل بیماری آتشک استفاده میکنند.</strong>https://sppj.areeo.ac.ir/article_116423_d42cece22d6b1a1500300b7f1bbd0cc1.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Morphological Characteristics, Protein Contents and Fatty Acids
Composition of some Walnut (Juglans regia L.) Superior Genotypes in the North of Fars Provinceویژگیهای مورفولوژیک، محتوای پروتئین و ترکیب اسیدهای چرب چند ژنوتیپ برتر گردو (Juglans regia L.) در شمال استان فارس16318411641110.22092/sppj.2018.116411FAسعادت ساریخانیگروه باغبانی تربیت مدرسکاظم ارزانیگروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانقاسم کریمزادهگروه اصلاح نباتات، دانشگاه کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانعبدالعلی شجاعیانگروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20180513High amound of unsaturated fatty acids in kernel, has made walnut as a strategic crop with high nutritional and medicial values in human nutrition. In the present study, carried out during years 2012 to 2015, morphological (in all years) and biochemical (in two years 2014 and 2015) characteristics of nine walnut genotypes which were selected as superior genotypes in former studied in Fars province, were investigated. Based on the results of morphological evaluations, these genotypes had high nut (13.20-19.36g) and kernel (7.13-9.52g) weight, kernel percentage (56.89-57.92%), lateral breeding (45.62-64.80%) and kernel color (light and extra light). Protein, oil and total phenol contents of kernel of the genotypes ranged from 12.58 to 19.13%, 54.83 to 70.72% and 43.26-56.63 mg GAE.g-1 DW extract, respectively. Palmitic (6.00-7.65%), stearic (1.72-3.41%), oleic (19.28-30.96%), linoleic (47.37-59.05) and linolenic (9.89-16.99%) acids were the predominant fatty acids in the walnut genotypes. Very small amount of arachidonic and erucic acids was also detected in some of the genotypes. Polyunsaturated fatty acids (PUFA) were significantly higher than monounsaturated fatty acids (MUFA). Accordingly, the highest amounts of PUFA and MUFA were observed in genotypes FaEqNs5 and FaEqHm1, respectively, and genotype FaEqDm1 had the highest amount of saturated fatty acids (SFA) and the lowest level of unsaturated fatty acid (UFA).وجود مقادیر بالای اسیدهای چرب غیراشباع سبب شده تا گردو به عنوان یک محصول استراتژیک با ارزش غذائی و داروئی بالا در تغذیه انسان معرفی شود. در این تحقیق که در سالهای 1391 تا 1394 انجام شد، ویژگیهای مختلف مورفولوژیکی (در تمام این سالها)و بیوشیمیائی (در دو سال 1393 و 1394) 9 ژنوتیپ گردو که در ارزیابیهای قبلی در استان فارس به عنوان ژنوتیپهای برتر انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، این ژنوتیپها دارای وزن میوه (36/19-20/13 گرم)، وزن مغز (52/9-13/7 گرم)، درصد مغز (92/57-89/46 درصد)، عادت باردهی جانبی (08/64-62/45 درصد) و رنگ مغز روشن بودند. مقادیر پروتئین، روغن و فنل کل موجود در مغز این ژنوتیپها به ترتیب 13/19-58/12 درصد، 72/70-83/54 درصد و 63/56-26/43 میلیگرم اسیدگالیک اکیوالان بر گرم وزن خشک عصاره استخراج شده بود. اسید پالمیتیک (65/7-00/6 درصد)، اسید استئاریک (41/3-72/1 درصد)، اسید اولئیک (96/30-28/19 درصد)، اسید لینولئیک (05/59-37/47 درصد) و اسید لینولنیک (99/16-89/9 درصد)، اسیدهای چرب غالب این ژنوتیپها بودند. مقادیر بسیار کمی از اسید آراشیدونیک و اسید اروسیک نیز در برخی از ژنوتیپها اندازهگیری شد. درصد اسیدهای چرب غیراشباع با چند باند مضاعف (PUFA) بهطور معنیداری بیشتر از اسیدهای چرب غیراشباع با یک باند مضاعف (MUFA) بود. بیشترین مقادیر اسیدهای چرب غیراشباع با یک و چند باند مضاعف به ترتیب در ژنوتیپهای FaEqHm1 و FaEqNs5 مشاهده و اندازهگیری شد و ژنوتیپ FaEqDm1 دارای بیشترین مقدار اسیدچرب اشباع و کمترین مقدار اسیدچرب غیراشباع بود.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116411_ebbb3e7b15144bb1098defdd4e2057ae.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Effects of Ethephon, Ethanol, Brassinosteroid and Leaf Pruning on Quantitative and Qualitative Characteristics of Yaghooti Siyah Grape Cultivar under Darab Environmental Conditionsتأثیر اتفون، اتانول، براسینواستروئید و هرس برگ بر ویژگیهای کمی و کیفی انگور رقم یاقوتی سیاه در شرایط محیطی داراب18520211641610.22092/sppj.2018.116416FAعباس میرسلیمانیدانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیرازحسین امیندانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز، دارابسعید عشقیگروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیرازJournal Article20170607Yaghooti is the earliest-maturing grape cultivar in Iran that is mostly grow in warm regions. In these regions berries do not have complete pigmentation and uniform color and this reduces marketability of fruits. The aim of this study was to investigate the effects of Ethephon (150 and 300 mgl-1), Ethanol (5 and 10%), Brassinosteroid (0.5 and 1 mgl-1) and defoliation (5 to 6 leaves around the clusters) on pigmentation and some quantitative and qualitative characteristics of Yaghooti Siyah grape berries. The experiment was carried out in a randomized complete block design with four replications and a 7-years-old vine in each replication during two consecutive years and two regions (Jannatshahr and Fasarood) of Darad. Based on the results, treatments had no effect on the chemical properties of fruit juices such as TSS, TA and TSS/TA. Although ethephon (300 mgl-1) significantly increased cluster weight compared to the control, other physical properties of berries and clusters were not affected by treatments. Treatments had not also effect on the color indicators such as CIRG, chroma, and Hunter components (L *, a * and b *). Anthocyanin and total phenolics concentration and antioxidant activity of fruit juice were not significantly different from those of the control. The results of the present study showed that the use of ethephon, ethanol and brassinosteroid in conventional concentrations can not improve the quantitative and qualitative properties and improvement of berries color, and it seems that in areas like Darab, high temperature during berry ripening and coloration period can be an important factor in color development and ripening process of fruit in Yaghooti Siyah grape.انگور یاقوتی سیاه زودرسترین رقم انگور ایران است که بیشتر در مناطق گرم پرورش مییابد. یکی از مشکلات این رقم در این مناطق عدم رنگگیری یکنواخت حبهها و در نتیجه کاهش بازارپسندی محصول است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر اتفون (150 و 300 میلی گرم در لیتر)، اتانول (5 و 10 درصد)، براسینواستروئید (5/0 و 1 میلیگرم در لیتر) و حذف برگهای اطراف خوشهها (5 تا 6 برگ اطراف هر خوشه) همزمان با شروع تغییر رنگ حبهها بر رنگگیری و برخی صفات کمی وکیفی حبهها در انگور رقم یاقوتی سیاه در منطقه داراب انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل یک تاک هفت ساله در دو سال 1393 و 1394 در دو منطقه جنتشهر و فسارود از توابع شهرستان داراب انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمد، این تیمارها تأثیری بر TSS، اسید آب میوه و نسبت این دو نداشتند. با وجود این که اتفون با غلظت 300 میلیگرم در لیتر باعث افزایش معنی دار وزن خوشهها نسبت به شاهد شد، سایر خصوصیات فیزیکی حبهها و خوشهها تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند. تیمارهای اعمال شده تأثیری بر شاخصهای رنگ حبهها مانند CIRG، کروما، زاویه هیو و اجزای شاخص هانتر (L* ،a* وb*) نداشتند. غلظت آنتوسیانین، فنل کل و فعالیت آنتیاکسیدانی آب میوه نیز در تیمارهای به کار رفته تفاوت معنیداری با تیمار شاهد نداشتند. در مجموع، نتایج این بررسی نشان داد که کاربرد اتفون، اتانول و براسینواستروئید در غلظتهای متداول نمیتواند سبب بهبود ویژگیهای کمی، کیفی و رنگ در حبههای انگور یاقوتی شود و به نظر میرسد در مناطقی مثل داراب دمای بالای هوا در دوره رسیدن و رنگگیری حبهها میتواند عامل مهم در عدم رنگپذیری یکنواخت حبهها و فرایندهای مرتبط با رسیدن میوه باشد.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116416_131fb0708992d37e7baed35d92376817.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Calibration and Evaluation of the IXIM Model for Simulation of Growth and Yield of Maize (SC 704) in Gorgan Climatical Conditionsواسنجی و ارزیابی مدل IXIM برای شبیهسازی رشد و عملکرد ذرت سینگلکراس 704 در شرایط آب و هوایی گرگان20323011641710.22092/sppj.2018.116417FAمحمدتقی فیضبخشبخش تحقیقات زراعی و باغی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانبهنام کامکارگروه زراعت، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانحسن مختارپوربخش تحقیقات زراعی و باغی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانمحمد اسماعیل اسدیبخش تحقیقات فنی و مهندسی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گرگان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایرانJournal Article20170804The use of modeling in research and farm management is developing every day. IXIM is a new model and its evaluation has begun by researchers around the world. For calibration and validation of the IXIM model, two experiments (each in two years) were carried out at Agricultural Research Station of Gorgan, Golestan province . The model was calibrated using optimum irrigation treatments along with no stress of drought condition in 2012 and two treatments of the second experiment in 2007. The Evaluation of the model was done using planting date treatments of spring experiment (2008), planting date and deficit irrigation of experiments in 2012 and 2013. The evaluation results of the model indicated that the model simulated phenological stages (anthesis and maturity occurrence) with high accuracy at different sowing dates and different irrigation regimes. The highest root mean square error for anthesis belonged to 6 July with 2.24 days, therefore, this model could be used in the field programing management. Evaluation results in spring sowing (2008) and summer sowing dates (2012 and 2013) revealed that the model simulated dry matter and yield of maize with a high accuracy. Also, the model simulated reduction of dry matter and seed yield in different levels of irrigation (except for full stress) and had enough accuracy base on model’s statistical indices. The model had not enough accuracy in simulation of leaf area index (LAI) and evapotransopiration in irrigation treatments. Referring to results of this experiment, this model could be used in Gorgan climatic conditions to simulate growing stages, dry matter and grain yield of maize (SC704) in different sowing dates and different irrigation regimes.استفاده از مدلسازی در تحقیقات و مدیریت مزرعه روز به روز در حال توسعه است. IXIM مدل جدیدی است و ارزیابی آن در سراسر جهان بهوسیله محققان آغاز شده است. به منظور واسنجی و ارزیابی مدل IXIM برای شبیهسازی رشد و عملکرد ذرت در شرایط آب و هوایی گرگان دو آزمایش مزرعهای (هرکدام در دو سال) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان انجام شد. با استفاده از تیمارهای آبیاری مطلوب و بدون تنش خشکی در سال 1391 (سه تیمار) و دو تیمار از آزمایش دوم در سال 1386، مدل IXIM واسنجی شد. ارزیابی مدل با استفاده از تیمارهای آزمایش تاریخ کاشت بهاره (2008)، آزمایشهای تاریخ کاشت و کمآبیاری در سالهای 1391 و 1392 انجام شد. نتایج ارزیابی نشان داد که این مدل مراحل فنولوژیکی (روز تا گردهافشانی و روز تا رسیدگی) را در تاریخ کاشتهای مختلف و رژیمهای آبیاری متفاوت و بر اساس شاخصهای آماری به خوبی پیشبینی میکند و بیشترین جذر میانگین مربعات خطا برای روز تا گردهافشانی از تاریخ کاشت پانزدهم تیرماه (به میزان 24/2 روز) به دست آمد، بنابراین این مدل میتواند در برنامهریزیهای مدیریتی مزرعه مورد استفاده قرار گیرد. نتایج ارزیابی مدل در تاریخ کاشتهای بهاره (1387) و تابستانه (1391 و 1392) نیز نشان داد که این مدل عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه را با دقت خوبی شبیهسازی میکند. مدل روند کاهشی عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه را در سطوح مختلف آبیاری (به جزء تنش کامل آبیاری) به خوبی شبیهسازی کرد و بر اساس شاخصهای کارکرد مدلRMSE)، d ,R2 و (NRMSE از دقت لازم برخوردار بود. این مدل در شبیسازی حداکثر شاخص سطح برگ و میزان تبخیر و تعرق تحت تأثیر تیمارهای آبیاری داراری دقت خوبی نبود. با توجه به نتایج، از این مدل میتوان در شبیهسازی مراحل رشد و نمو، عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه ذرت سینگلکراس 704 در تاریخ کاشتهای مختلف و در رژیمهای آبیاری متفاوت در شرایط آب و هوایی گرگان بهره برد.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116417_c46ac634118e6702327c10997d7bf50d.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Effects of Plant Population Reduction Time and Rate on
Sugar Beet Yield and Qualityتأثیر زمان و میزان کاهش تراکم بوته بر عملکرد کمی و کیفی چغندرقند23124811641810.22092/sppj.2018.116418FAسعید صادقزاده حمایتیمؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر چغندرقند، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، کرج، ایرانمحمد خداگو ابیانهوزارت جهاد کشاورزی، تهرانپرویز فصاحتمؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر چغندرقند، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، کرج، ایرانJournal Article20170524Plant population is an essential factor affecting yield and quality of sugar beet. To determine the effects of plant polpulation reduction time and rate during the growing season on quantitative and qualitative yield of sugar beet in 2011 and 2012, a factorial experiment based on a randomized complete blocks design (RCBD) with four replications was conducted in Karaj. The studied factors included density reduction time (at four levels of 30, 60, 90 and 120 days after sowing) and final density levels (at six levels of 12.5, 9.375, 8.375, 6.25, 4.125, and 3.125 plantm-2). Results showed that plant population reduction time significantly affected the crop produced by the plants in most cases and the highest root yield (1.49-1.53 kgplant-1) and crude sugar yield (0.20-0.21 kgplant-1) was obtained by plant reduction during 30-60 days after sowing. The highest yield per plant (1.74-1.92 kg root and 0.24-0.26 kg sugar) and per unit area (89.81-95.54t oot per ha and 12.06-12.97t sugar per ha) was obtained from the densities of 3.4-4.5 and 7.7-10.2 plantm-2, respectively. Overall, reduction time during 30-60 days after sowing and reaching to the plant population of 8.4-12.5 plantm-2 after reduction would ensure the maximum crop yield in moderate regions, Iran (like Karaj).تراکم بوته عامل مهم و مؤثری بر عملکرد و کیفیت محصول ریشه چغندرقند محسوب میشود. بهدلیل اهمیت زمان ایجاد تراکم استاندارد در مزرعه و ارزیابی نحوه تأثیر تغییرات زمان و شدت کاهش تراکم بوته در طول فصل رشد روی عملکرد کمی و کیفی چغندرقند رقم دورتی (Doretti) در دو سال 1390 و 1391 در کرج، این آزمایش به شکل فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. عوامل موردآزمایش شامل زمان کاهش تراکمبوته (در چهار سطح 30، 60، 90 و 120 روز پس از کاشت) و سطوح نهایی تراکم بوته (در شش سطح 5/12، 375/9، 375/8، 25/6، 125/4 و 125/3 بوته در مترمربع) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که زمان کاهش تراکمبوته عمدتاً روی محصول تولیدشده در هر بوته اثر معنیداری داشت و بیشترین عملکرد ریشه (53/1-49/1 کیلوگرم در بوته) و شکر خام (21/0-20/0 کیلوگرم در بوته) با کاهش تراکمبوته طی 60-30 روز پس از کاشت حاصل شد. بیشترین عملکرد در بوته (92/1-74/1 کیلوگرم ریشه و 26/0-24/0 کیلوگرم شکرخام) و در واحد سطح (54/95-81/89 تُن ریشه در هکتار و 97/12-06/12 تُن شکر خام در هکتار) بهترتیب برای تراکم 5/4-4/3 و 2/10-7/7 بوته در مترمربع حاصل شد. در مجموع، کاهش تعداد بوته طی 60-30 روز پس از کاشت و ایجاد تراکم معادل 5/12-4/8 بوته در مترمربع متضمن دستیابی به حداکثر عملکرد محصول در مناطق آب و هوایی معتدل (مشابه کرج) بود.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116418_5deafb22de278dea3a3fe5f5501ce69e.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Effects of Ammonium Nitrate and Calcium Chloride Salts on Proliferation and Improvement of In Vitro Shootlets Quality of Vigorous Pear Rootstocksاثر نمکهای نیتراتآمونیوم و کلرورکلسیم در پرآوری و بهبود کیفیت شاخسارههای درون شیشه پایههای پررشد گلابی24926611641910.22092/sppj.2018.116419FAمعصومه منصوریارگروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلامحمید عبداللهیپژوهشکده میوههای معتدله و سردسیری، مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، کرج، ایرانجواد عرفانیمقدمگروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلاممیترا میرعبدالباقیپژوهشکده میوههای معتدله و سردسیری، مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، کرج، ایرانسیدعلیرضا سلامیدانشکده علوم و مهندسی کشاورزی دانشگاه تهران، کرجJournal Article20170425The clonal propagation of vigorous pear rootstocks is possible by micropropagation, but in this condition many of them demonstrate low proliferation rate and produce short in vitro shootlets. To improve quality of in vitro shootlets, the effects of NH4NO3 and CaCl2, were investigated in pear rootstocks, Q1 (Pyrus communis L.), P. betulifolia, Konjuni (P. communis×P. ussuriensis Rehd.) and Dargazi seedling as control on QL medium. This objective was followed by adding NH4NO3 in 6.25 (control QL medium), 12.5 and 18.75 mM, and CaCl2 in 0 (control QL medium), 0.9 and 1.8 mM and evaluation of proliferation, shootlets quality and percentage of N and Ca absorption by shootlets. P. betulifolia normally expressed high growth and low proliferation, while Q1 had moderately higher proliferation in comparison with other rootstocks. Increasing of NH4NO3 reduced the proliferation but CaCl2 increasing improved the leaf expansion. N and Ca absorption in all rootstocks were higher than threshold levels of these elements in this species and NH4NO3 addition increased N absorption for P. betulifolia, Q1, Konjuni and Dargazi seedling to 7.58, 4.31, 5.78 and 6.24%, respectively. Contrarily to N absorption, the highest Ca absorption was observed for three rootstock, P. betulifolia, Q1 and Konjuni in lowest CaCl2 concentration. The presence of highest Ca contents in the lowest NH4NO3 concentration shows the negative effects of this salt on Ca absorption in pear rootstocks.تولید شاخهچههای کوچک و پرآوری پائین آنها در شرایط درون شیشه است. به منظور بهبود کیفیت شاخهچههای درون شیشه، اثر نمکهای نیتراتآمونیوم و کلرورکلسیم روی پایههای گلابی Q1 (Pyrus communis×P. ussuriensis Rehd.)، P. betulifolia و پایه بومی کنجونی (P. communis×P. ussuriensis Rehd.) در کنار شاهد دانهال درگزی در محیط گزینش شده QL مورد تحقیق قرار گرفت. نمک نیتراتآمونیوم در غلظتهای 25/6 (شاهد محیط QL)، 5/12 و 75/18 میلیمولار و کلرورکلسیم در غلظتهای صفر (شاهد محیط QL)، 9/0 و 8/1 میلیمولار بر میزان پرآوری، کیفیت شاخهچهها و جذب عناصر نیتروژن و کلسیم در پایههای فوق بررسی شد. در اکثر محیطها، پایه P. betulifolia دارای رشد زیاد و پرآوری کم بود و پایه Q1 پرآوری نسبتاً بالاتری در مقایسه با دیگر پایهها داشت. افزایش مقدار نیتراتآمونیوم سبب کاهش در پرآوری ریزنمونهها شد و با افزایش مقدار کلرورکلسیم، سطح برگ توسعه یافت. مقدار جذب عناصر نیتروژن و کلسیم در همه پایهها بالاتر از مقدار بحرانی بود و افزایش نمک نیتراتآمونیوم سبب افزایش سطح جذب نیتروژن برای پایه P. betulifolia، Q1، کنجونی و دانهال درگزی به ترتیب به میزان 58/7، 31/4، 78/5 و 24/6 درصد شد. برعکس بالاترین درصد کلسیم جذب شده برای سه پایه P. betulifolia، Q1 و پایه کنجونی در پائینترین غلظت کلرورکلسیم مشاهده شد. وجود بالاترین سطح کلسیم در بیشتر پایهها در کمترین سطح نیترات آمونیوم نشان دهنده تاثیر منفی این نمک در جذب کلسیم در این شرایط بود.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116419_63b2f01aecb600105600e3ee13f18bd7.pdfموسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذربه زراعی نهال و بذر2008-694633220180121Effect of Water Deficit on Seed Yield and Accumulation of Seed Minerals in Common Bean Genotypesتاثیر کمبود آب بر عملکرد دانه و تجمع عناصر غذایی معدنی در دانه ژنوتیپهای لوبیا26728411642010.22092/sppj.2018.116420FAعلی اکبر قنبریاستادیار، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر0000-0003-2558-6063سیدحسن موسویمؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، کرج، ایرانمنوچهر طاهری مازندرانیبخش تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران، سازمان
تحقیقات، آموزش و ترویج کشارزی، ورامین، ایرانJournal Article20170425This research was conducted to evaluate the impact of field water deficit on quality and accumulation of some mineral nutrients in the bean seeds. Field experiment was carried out as split plot based on RCBD with four replications in Seed and Plant Improvement Institute, Karaj, Iran, in both normal irrigation and water deficit conditions as main plots and eight bean genotypes (red beans: KS31163, KS31164 and KS31170; white beans: KS41237, KS41107; Chitti beans: KS21478, KS21486 and KS21489) as sub plots, in 2009 and 2010 cropping seasons. Seed yield and accumulation of nitrogen, iron, zinc and phosphorus in the seeds were assessed. The results indicated that seed yield and minerals were reduced by water deficit. Genotype KS31163 had the highest seed yield under both irrigation conditions. The impact of drought on iron and phosphorus was more than on zinc and nitrogen. The highest Fe reduction was assessed in red bean genotype KS31170. The white beans showed lower levels of Fe and N in the seeds than red and Chitti beans under water deficit conditions, while stored more phosphorus amounts. In both conditions, KS21478 and KS41237 genotypes had the highest and the lowest amount of zinc, respectively. The greatest impact of water deficit was related to the iron accumulation in the seed, averaging more than 19 percent. Overall, water deficit decreased the concentration of mineral nutrients in the seeds. The cumulative amount of minerals in the seeds of KS31170, KS21478 and KS31163 were more than other genotypes under both irrigation conditions.این پژوهش برای ارزیابی اثر کمبود آب بر عملکرد و تجمع برخی عناصر در دانه ژنوتیپهای لوبیا انجام شد. آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سالهای 1388 و 1389 اجرا شد. تیمارهای آبیاری (آبیاری نرمال و کمبود آب) در کرتهای اصلی و ژنوتیپهای لوبیا (KS31163، KS31164 و KS31170 از گروه قرمز؛ KS21478، KS21486 و KS21489 از گروه چیتی؛ KS41107 و KS41237 از گروه سفید) در کرتهای فرعی قرار داشتند. عملکرد دانه و میزان تجمع نیتروژن، آهن، روی و فسفر در دانههای ژنوتیپها تعیین شد. نتایج نشان داد که عملکرد دانه و تجمع عناصر در دانه تحت تأثیر کمبود آب کاهش پیدا کرد. لوبیا قرمز KS31163 در هر دو شرایط آبیاری بیشترین عملکرد دانه را داشت. شدت تأثیر کمبود آب روی عناصر آهن و فسفر بیشتر از روی و نیتروژن بود. بیشترین کاهش مقدار آهن مربوط به ژنوتیپ KS31170 بود. از نظر آهن و نیتروژن موجود در دانه، لوبیاهای سفید در شرایط تنش آبی دارای مقادیر کمتری نسبت به انواع قرمز و چیتی بودند ولی فسفر بیشتری در این شرایط در دانه ذخیره کردند. در هر دو شرایط آبیاری، دانههای ژنوتیپ KS21478 بیشترین مقدار عنصر روی و ژنوتیپ KS41237 کمترین مقدار روی را داشتند. میتوان نتیجه گرفت که کیفیت غذایی لوبیا بهویژه از نظر تجمع عناصر معدنی در دانه بهطور قابل توجهی از شرایط محیطی تأثیر میپذیرد. بیشترین تأثیرپذیری از کمبود آب مربوط به تجمع عنصر آهن بود که میانگین تجمع آن در دانه بیش از 19 درصد کاهش نشان داد. در مجموع دو شرایط آبیاری، واحد تجمعی عناصر در دانه ژنوتیپهای KS31170، KS21478 و KS31163 نسبت به سایر ژنوتیپها بیشتر بود.https://sppj.areeo.ac.ir/article_116420_091ba5e4c57d77c0eb8c762144a91ae0.pdf